شیدان وثیق
اسفند 1395 –
فوریه 2017
هشت
نکته در بارهی
مسألهی سرنگونی
به مناسبت
هفتمین
گردهمآیی
سراسری جنبش
جمهوری
خواهان دموکرات
و لائیک ایران
25 - 26 فوریه 2017 - 7
و 8 اسفند 1395
1- واژه
هایی چون:
سرنگونی،
برچیدن،
برکناری،
براندازی،
برافتادن،
برافکندن...
رژیم، این ها
همه معنای
واحدی دارند،
یعنی پایان
دادن به عمر یک
رژیم توسط
نیرویی که در
برابر آن قرار
میگیرد. این مقوله
های سیاسی در
برابر مقوله
دیگری قرار میگیرند:
اصلاح یا تحول
رژیم. واژه
دیگری را نیز
این روزها به کار
میبرند: "گذر
از جمهوری
اسلامی". این
اصطلاح خصلت دو
پهلوی دارد:
هم می تواند
به معنای
سرنگونی یا
برچیدن
تمامیت یک
رزیم باشد و
هم به معنای
تحول پذیری آن
به سوی رژیمی
دیگر.
سرنگونی
را به
زبانهای
خارجی
(فرانسه،
انگلیسی و
آلمانی) چنین
می گویند:
Renverser
un régime, reverse a regim, regimewechsel
به
صورت شعاری
نیز چنین می
گویند:
A bas la
république islamique d’Iran
Down
with the islamic républic of Iran
Nieder mit der
islamischen republic Iran
2- در
تاریخ معاصر
ایران، طرح شعار
سرنگونی بر می
گردد به اواسط
دهه 1340 (1960). در برابر
رژیم شاه، نیروهای
رادیکال در
داخل و خارج
شکل میگیرند.
این نیروها دو
شعار را کنار
می گذارند.
یکی، شعار
جبهه ملی است:
شاه باد سلطنت
کند و نه
حکومت، که به
معنای پذیرش
قانون اساسی
مشروطه است. دومی،
شعار ضددیکتاتوری
حزب توده است
که به کمک و تحت
قیمومیت
انحاد شوروی در
صدد کودتایی
از نوع
کودتاهای
اروپای شرقی
بعد از جنگ
جهانی دوم، در
ایران است. در
جنبش
دانشجویی، در
کنفدراسیون
دانشجویی، از
کنگره دوازدهم
در سال 1972 به بعد شعار
سرنگونی رژیم
پهلوی، در
مقابل دو شعار
نامبرده جبهه
ملی و حزب توده
مطرح می شود. بدین
ترتیب، کنفدراسیون
قانون اساسی
مشروطه را، با
این که توسط
رژیم پهلوی اجرا
نمیشد، نفی میکند.
از این رو، کنفدراسیون
دانشجویی و
محصلین توسط
رژیم شاه غیر
قانونی اعلام
میشود. در
این سال ها تا
انقلاب 1357،
شعار سرنگونی
مرز تمایز و
اختلاف بین
نیروهای
مترقی
رادیکال با
جبهه ملی، نهضت
آزادی و
حزب توده را روشن
و شفاف میکند.
3- در سال
های پس از
انقلاب و
استقرار
جمهوری اسلامی،
مساله
سرنگونی به
این صورت نزد
نیروهای
رادیکال مطرح
میشود که
سرنگونی یا
برچیدن بدون
مشخص کردن رزیمی
که باید
جایگزین
جمهوری
اسلامی شود،
بیمعناست.
تجربه انقلاب
57 این موضوع را
برای ما ثابت
می کرد که
سرنگونی می
تواند به
رژیمی بد تر
از رژیم
سرنگونشده ختم
شود.
4- در سال
2004 - 2005، قبل از
برگزاری
گردهمآیی اول
و ایجاد ج.ج.د.ل.ا.،
یک کمیسیون سیاسی
تشکیل میشود
از گرایشات
مختلف برای
نگارش سند
سیاسی پایهای
سازمان جدید.
در این
کمیسیون که من
در آن شرکت
داشتم، اختلافات
بر سر سرنگونی
نبود، بلکه
برسر مسائل دیگری
بود از جمله
دو مساله مهم:
یکی پذیرش
کامل اعلامیه
حقوق بشر و
دیگری شکل ساختاری
ج.ج.د.ل.ا. :
فورومی از
سازمان ها
باشد و یا
شکلی که هم
اکنون ج.ج.د.ل.ا.
دارد یعنی
جریانی جنبشی
و متشکل از
افراد حقیقی.
در آن زمان
اما، برای همه
ی ما محرز بود
که جمهوریخواهان
دموکرات و
لائیک در
پاریس از دو جریان
دیگر که در
همان زمان شکل
میگیرند
کاملن متمایز
است : یکی "برلنی
ها" (اتحاد
جمهوری
خواهان ایران)
بودند که سازش
با خاتمی را
در پیش میگیرند
و دیگری، "لندنیها"
بودند که سازش
با رضا پهلوی
را. ما،
"پاریسیها"،
بر خلاف آن دو
دیگر، طرفدار سرنگونی
تمامیت رزیم
اسلامی بودیم،
برای استقرار
جمهوری،
دموکراسی و
جدایی دولت و
دین در ایران.
5-
سرنگونی،
برچیدن و عملهایی
از این دست هم
میتوانند به
صورت مسالمت
آمیز تحقق
پذیرند و هم قهرآمیز.
بسیاری
سرنگونی ها
(صرف نظر از
نتایج و
تحولات بعدی
آنها) مسالمت
آمیز انجام
گرفتند :
انقلاب 1789
فرانسه،
سرنگونی
سالازار در
پرتغال،
سرنگونی رژیم
شاه در ایران،
سرنگونی رژیم
بن علی ، حسنی
مبارک در تونس
و مصر در بهار
عربی. این ها
همه قهرآمیز و
مسلحانه
نبودند. به طور
کلی هنگامی که
سرنگونی،
برچیدن، قیام
یا انقلاب به
صورت قهرآمیز
صورت میگیرند،
پسوند
قهرآمیز به
خود میگیرند.
به طور نمونه
می گویند
انقلاب یا
قیام یا شورش
قهرآمیز، مسلحانه.
ما هم انقلاب
مسالمت آمیز
داریم و هم
انقلاب
قهرآمیز.
6-
در مورد شکل
مبارزه، ما در
منشور کنونی خود
نوشته ایم که
خواهان
برچیدن رژیم
به طور مسالمت
آمیز هستیم
اما در عین
حال، کارنامه
رژیم نشان میدهد
که چنین
ظرفیتی ندارد
و شکل مبارزه را
به مردم تحمیل
می کند و در
نتیجه، در
کنار شکلهای
دیگر مبارزه
چون نافرمانی
مدنی و غیره.،
قیام علیه
جباریت نیز میتواند
مطرح باشد.
این که این
قیام به حتم
مسالمتآمیز
خواهد بود، با
توجه به این
که در منشور تأکید
میکنیم که
شکل مبارزه را
رژیم بر مردم
تحمیل میکند،
محرز نیست.
7- با این
حال، فرمولبندی
این پاراگراف
از منشور فاقد
شفافیت و
صراحت کلام
لازم در شرایط
امروز است. امکان
برداشتهای
متضاد را باز
میگذارد. از
این رو
پیشنهاد
تغییر آن را
میدهیم.
امروزه در
اپوزیسیون،
چه در ایران و چه
در سطح جهان،
روندهای
رادیکال در
نفی سیستم که
خواهان رهایی
از سلطه ها هستند،
باید روشن و
شفاف صحبت
کنند. این
نیروها امروز
در برابر دو
گونه روند
راست که رشد و
گسترش پیدا
کردهاند،
قرار دارند. هم
در برابر
روندهای
محافظه
کارانه -
رفرمیستی
برای حفظ
سیستم
قرار دارند و
هم در برابر
رادیکالیسم
کاذب "ضدسیستمی"
جریانهای
ناسیونالیستی،
فاشیستی و
پوپولیستی. نیروهای
رادیکال به
واقع ضدسیستمی
که رهاییخواهند،
طرفدار
آزادی، دموکراسی،
برابری،
عدالت
اجتماعی، عدم
تبعیض و غیرهاند،
باید امروزه
در این دو جبهه
مبارزه کنند.
8- معنا و
مفهوم
سرنگونی، از
نظر ما، و در
فرمولبندی
جدید
پیشنهادی
(رجوع کنید به
ضمیمه) برای
منشور سیاسی جنبش
جمهوریخواهان
دموکرات و
لائیک ایران دارای
5 مؤلفه تفکیک
ناپذیر است:
یکم: ما
خواهان
سرنگونی
تمامیت
جمهوری اسلامی
چون نظامی
اجتماعی –
اقتصادی -
سیاسی هستیم.
بنابراین،
مخالف هرگونه
تداوم و
استمرار سیستم
از طریق
اصلاحات و
ترمیم رژیم میباشیم
– "اصلاحاتی"
را که در عین
حال در
چهارچوب
قانون اساسی
اسلامی رژیم
ناممکن
ارزیابی میکنیم.
از این رو، ما مخالف
هرگونه سازش
و مماشات با اصلاحطلبان،
تحولطلبان و
یا بخشهایی
از رژیم هستیم.
دوم:
این سرنگونی
توسط خود مردم،
به دست خود
مردم و به
اراده ی خود
مردم، از طریق
جنبشهای
اجتماعی آنها
صورت میپذیرد.
بنابراین ما
مخالف "سرنگونی"
از طریق
کودتا،
مداخله
خارجی،
آوانگاردیسم،
حزب قدرتطلب،
سازمان
پیشتاز مسلح و
از این قبیل
اشکال و شیوهها
هستیم.
سوم:
هدف سرنگونی
توسط مردم، نه
جایگزینی
سلطهای توسط
سلطه ای دیگر،
بلکه استقرار
جمهوری،
دموکراسی، جدایی
دولت و دین و
دیگر اصولی
است که در
منشور ج.ج.د.ل.ا.
قید شدهاند.
چهارم:
سرنگونی به
دست و به
ارادهی مردم
می تواند از
طریق اشکال
مختلف مبارزه
صورت گیرد:
جنبش همگانی،
اعتصاب
عمومی،
تظاهرات
خیابانی،
اشغال میادین،
قیام، انقلاب
و غیره.
پنجم:
ترجیح ما این
است که
سرنگونی رژیم
توسط جنبش
مردم به طور
مسالمت آمیز
انجام پذیرد.
اما در مقابل
سرکوب جنبش
توسط نیروهای قهری
رژیم، مردم حق
دارند دست به
دفاع از قیام
خود به هر
شکلی، مسالمت
یا غیر مسالمت
آمیز زنند. جنبش
جمهوری
خواهان
دموکرات و
لائیک ایران
از همه ی
اشکال
مبارزاتی و
مقاومتیای
که مردمان برای
رهاییخود از
سلطهها در
پیش میگیرند،
پشتیبانی میکند.
--------------------------------------------------------
ضمیمه
متن
کنونی در
منشور:
خواست
ما این است که
نظام بیدادگر
جمهوری اسلامی،
به اراده ی
مردم و به
شیوهی
مسالمت آمیز
بر چیده شود؛
هر چند که
کارنامهی
خشونت بار آن
از وجود چنین
ظرفیتی حکایت
نمی کند. ما با
تکیه بر اشکال
مسالمت آمیز
مبارزه، از
جنبش های
اعتراضی و
نافرمانیهای
مدنی مردم
علیه
بیدادگری و
ستم حمایت میکنیم
و بر این
باوریم که شکل
گذار را قدرت
حاکم به جنبش
مردم تحمیل می کند.
قیام علیه
جباریت حق
مردم است.
متن
پیشنهادی
جایگزین:
خواست
ما، سرنگونی
نظام جمهوری
اسلامی در
تمامیت آن به
دست و به
ارادهی مردم
ایران برای
استقرار
جمهوری،
دموکراسی و
لائیسیته
(جدایی دولت1
و دین) در
ایران است. ما
با تکیه بر
شیوهی
مسالمتآمیز
مبارزه، از
همهی اشکال
مبارزات و اعتراضات
مردم برای
آزادی و رهایی
خود، از جمله
قیام و
انقلاب،
پشتیبانی میکنیم.
1- دولت، به
معنای سه قوای
قانون گذاری،
قضایی و
اجرایی، و
نهادهای
همگانی است.